مقدمه
کلاه سیاه تفکر ـ احتیاط ها بیشترین کاربرد را نسبت به سایر کلاهها دارد و شاید مهمترین کلاه نیز باشد. این کلاه، کلاه احتیاط است و ما را از انجام کارهای غیرقانونی، خطرناک، غیرسودمند، آلاینده و نظایر آن باز میدارد. همچنین کلاه سیاه تفکر، کلاه بقاست.
کلاه سیاه مبنای تمدن غرب است، چون این کلاه مبنای تفکر نقادانه است. این کلاه نشان میدهد که چه مسائلی با منابع، سیاستها، استراتژیها، اخلاقیات و ارزشهایمان سازگاری ندارند. کلاه سیاه بر مبنای سازوکارهای طبیعی مغز استوار است و کلاهی طبیعی در فرهنگ تفکر غربی است.
این کلاه ما را از اتلاف پول و انرژی و انجام کارهای احمقانه و خلاف قانون مصون میدارد.
احتیاط و مراقبت
تحت کلاه سیاه، متفکر تا آن جایی که ممکن است با احتیاط به موضوع نزدیک میشود.
در مقایسه با سایر کلاهها، نظرات ارائه شده با کلاه سیاه همیشه به زمینه و محتوای خاصی مربوط میشود. کلاه سیاه ارزش و اهمیت احتیاط را مشروعیت میبخشد.
کلاه سیاه با صحه گذاشتن و مشروعیت بخشیدن به موضوع احتیاط، ما را در جایگاه مناسبی از تفکر محتاطانه قرار میدهد. همچنین نشان میدهد که موضوع تنها مربوط به حالتی خاص از تفکر است. این کلاه باید به درستی و به طور مؤثر به کار گرفته شود.
با استفاده از نقش ارزیابی کنندهی کلاه سیاه به شخص کمک میشود تا تصمیم بگیرد که با این عقیده یا فکر ادامه دهد یا آن را رها سازد.
احتیاط ها ـ محتوا و فرایند پردازش
چون روش شش کلاه از شیوهی مباحثه بسیار دور است بنابراین نیازی به بحث و استدلال در جزئیات ندارد. با این وجود تحت کلاه سیاه میتوان به ناکارآمدی در خود فرایند تفکر نیز توجه داشت.
متفکر باید توجه لازم را داشته باشد و نکات اصلی که میتواند مورد انتقاد واقع شود را جمع بندی کند و آنها را تنها در زمانی که کلاه سیاه مورد استفاده است، مطرح کند.
استنتاجات منطقی بر قطعیت تأکید دارند. روش شش کلاه با امکانها و احتمالات سروکار دارد. در جهان واقعی اطمینان داشتن کار دشواری است. باید بتوان بر مبنای احتمالات عمل کرد.
در آغاز کار، مخالفت نکردن سریع با نظرات ابرازی توسط افراد جلسه دشوار به نظر میرسد. این به عهدهی رییس جلسه یا مشاور است که تلاش کند تا براساس سازوکار و نظم و ترتیب کلاهها، جلسه برگزار شود.
احتیاط ها ـ گذشته و آینده
وظیفهی مهم کلاه سیاه ارزیابی خطر است. تمام اقداماتی که پیشنهاد میشوند در آینده به اجرا در خواهند آمد. این یک تفاوت بسیار مهم، میان تفکر علمی و آکادمیک و تفکر در جهان واقعیت هاست.
در تفکر آکادمیک، توصیف، تحلیل، پیشنهاد و تعریف کفایت میکنند، ولی در تفکر در عالم واقع، عنصر اقدام به میان میآید.ما باید پیشبینیهای خود دربارهی آینده را بر تجارب خود و دیگران (از گذشته) استوار کنیم.
با نگاهی به آینده و درس گرفتن از گذشته، این پرسش همیشه مطرح بوده است که آیا آن تجربهی خاص گذشته مرتبط به موضوع فعلی نیز هست یا خیر. آیا شرایط همان شرایط گذشته است یا خیر؟
نتیجه گیری
کلاه سیاه یک کلاه ممتاز است ولی همانند بسیاری از پدیدههای ممتاز میتواند از آن استفادهی افراطی و نابهجا بشود. افراط در استفاده از کلاه سیاه آن قدرها مفید نخواهد بود. گاهی فقط یک خود محوری محض است. گاهی کسانی که قادر به اظهارنظر در هیچ عقیدهی سازندهای نیستند، به اظهارنظرهای انتقادی روی میآورند. خیلی اوقات این فقط یک عادت است. در روش مباحثه مجاز است که چنین اظهارنظرهای منفیای در هر مرحلهای بیان شود.
کلاه سیاه به دنبال شناخت خطرات و مسائل بالقوهای است که در آینده رخ میدهند. کلاه سیاه تفکر ممکن است به اشتباهات موجود در رویه و فرایند تفکر بپردازد. اما این بدان معنا نیست که کلاه سیاه روش مباحثه است و نباید اجازه داد که کلاه سیاه در ذیل روش تفکری «مباحثهی استدلالی» قرار گیرد. منظور و مقصود استفاده از کلاه سیاه تفکر، پرداختن به نکات احتیاطی در مرحلهی طراحی فرایند تفکر است.
Reference: Debono, Edward. (1999) Six Thinking Hats